سومین سالروز تولد اتاناز جون
شعری برای دخترم
تو امدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی
تو امدی که بخندی خدا به من خندید واستخاره زدم گفت کوثرم باشی
خدا کند که ببینم عروس گلهایی خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی
خدا کند که پر از عشق مادرت باشی خدا کند که پر از مهر مادرم باشی
همیشه کاش که یک سمت مادرت باشد تو هم بخندی و در سمت دیگرم باشی
تو امدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی
بیا که روی لبت باغ یاس می رقصد بیا گلم که خدا خواست که دخترم باشی
تو امدی وخدا خواست از همان اول تمام دلخوشی روز اخرم باشی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی